Web Analytics Made Easy - Statcounter
به نقل از «تابناک»
2024-04-29@19:33:22 GMT

مردی پدرزن سابقش را ربود تا مهریه ندهد

تاریخ انتشار: ۲۰ شهریور ۱۴۰۲ | کد خبر: ۳۸۶۶۳۸۶۵

مردی پدرزن سابقش را ربود تا مهریه ندهد

به گزارش تابناک به نقل از سایت جنایی، مردی که برای تسویه حساب با همسر سابقش پای پدر زن سابق خود را به اختلافاتشان باز کرده بود، او را ربود.

 اوایل تیر امسال مرد ۶۰ ساله‌ای به دادسرای امور جنایی تهران مراجعه کرد و از ربوده شدن خود خبر داد.

پس از طرح شکایت پرونده او به بازپرس هفتم جنایی ارجاع شد و این مرد وقتی روبروی بازپرس غلامحسین صادق زاده قرار گرفت، گفت: روز حادثه از خانه بیرون آمده بودم که سه نفر به من حمله کردند و مرا به زور سوار یک خودرو‌ی سواری کردند و اسمم را پرسیدند.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

وقتی مطمئن شدند من همان فرد مورد نظرشان هستم، یک کیسه سرم کشیدند و به زور دست و پایم را بستند و به باغی بردند که بعدا فهمیدم حوالی شهریار است.

این شاکی ادامه داد: آدم ربایان پنج ساعت من را آنجا نگه داشتند و کتکم زدند و با گوشی من به خانواده و دخترم پیام دادند که"مرا گروگان گرفته‌اند اگر پول ندهید من را می‌کشند". آن‌ها بعد از اینکه ۱۱ سفته به ارزش ۱۰ میلیارد تومان از من گرفتند دوباره چشم و دست و پایم را بستند و در ماشین گذاشتند و با همان دست و پای بسته گوشه‌ای از خیابان بیرون انداختند، بعد مردم به کمکم آمدند و دست و پایم را باز کردند.

در روند تحقیقات مشخص شد که آدم ربایان گوشی مرد ربوده شده را به او پس نداده‌اند. به این ترتیب آنتن گوشی به عنوان سرنخی مورد پی جویی قرار گرفت تا اینکه مشخص شد گوشی در یکی از محلات تهران روشن شده است. به این ترتیب ماموران محل مورد نظر را بررسی کردند و در نهایت منجر به شناسایی داماد سابق شاکی به عنوان فردی شد که گوشی را در اختیار دارد؛ بنابراین داماد سابق بازداشت شد و به طراحی نقشه ربودن پدر زن سابق خود اعتراف کرد.

این مرد اعتراف کرد: من نگهبان یک شرکت هستم و چند سال پیش با دختر شاکی آشنا شدم و با هم ازدواج کردیم، اما به اختلاف خوردیم و از هم جدا شدیم. همسر سابقم حضانت دخترم را گرفت و مهریه‌اش را هم که ۱۳۵ سکه بود اجرا گذاشت و من مجبور شدم آن را به طور اقساطی بپردازم. هنوز قسط‌ها تمام نشده بود که چند وقت پیش مطلع شدم زن سابقم شکایت کرده است تا مجبور شوم مهریه‌اش را یک جا بدهم. من هم برای انتقام و اینکه بتوانم کارش را تلافی کنم نقشه ربودن پدرزن سابقم را کشیدم، با سه نفر از دوستانم صحبت و آن‌ها را اجیر کردم. می‌خواستم وقتی همسر سابقم برای مهریه حکم گرفت، من هم سفته‌های پدرش را اجرا بگذارم که مجبور شود کوتاه بیاید.

با این اعترافات، سه همدست متهم تحت تعقیب قرار گرفتند و تحقیقات برای دستگیری آن‌ها آغاز شده است.

منبع: تابناک

کلیدواژه: سامانه سماح اربعین گروه بریکس قره باغ معدن طرزه دادسرای امور جنایی تهران پدرزن مهریه سامانه سماح اربعین گروه بریکس قره باغ معدن طرزه

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.tabnak.ir دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «تابناک» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۸۶۶۳۸۶۵ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

گفت‌و‌گو با مردی که برای نجات جان دختر بچه‌ای وارد رودخانه خروشان شد

چند روزپیش ودربحبوحه بازندگی وجاری شدن سیلاب شدید دربرخی استان‌های‌کشور، فیلمی درفضای مجازی منتشرشد که نشان می‌داد جوانی از اهالی روستای مزن زمین شهرستان سرباز دراستان سیستان وبلوچستان، بدون توجه به شدت جریان آب وارد یک رودخانه عمیق شد و تلاش‌کرد تا بسته حاوی اقلام پزشکی را به دختربچه مجروحی برساند که در چند قدمی مرگ بود.

سلیم گهرام‌زهی، دهیار جوان ۳۳ساله روستای مزن زمین است که به دل خطر زدتاجان دختربچه را ازمرگ نجات دهد. روز حادثه سحر درخانه بود که کف پایش دراثر برخورد با خرده‌شیشه‌های شکسته لیوان برید و خونریزی‌کرد. او مبتلا به بیماری تالاسمی بود وباوجود این‌که اهل خانه سعی‌کردند بااستفاده ازپارچه خونریزی رامتوقف کننداماخون بند نیامد. آن‌طور که گهرام‌زهی توضیح می‌دهد، روستای آنها خانه بهداشت و درمانگاه ندارد و با بند نیامدن خونریزی پای دختربچه، یکی از اقوام او که در درمانگاه و به صورت تجربی بخیه زدن را از پزشکان یاد گرفته بود به سلیم‌گفت به اورژانس روستای علی‌آباد برود و باند استریل، سرم شست‌وشو و بی‌حس‌کننده بیاورد تا پای دختربچه را بخیه بزند.

به گفته او، اگر خونریزی ادامه پیدا می‌کرد، ممکن بود دختربچه جان خود را از دست بدهد. گهرام‌زهی همراه یکی ازدایی‌های سحر به روستای علی‌آباد رفتند وازاورژانس این روستا اقلام پزشکی را گرفتند. زمان بازگشت به روستا اماشرایط بحرانی بود. رودخانه سرباز به‌شدت طغیان‌کرده و سیلابی شده بود: «موقع برگشت و به خاطر پیاده‌روی چندساعته حسابی خسته بودیم. ساعت ۵ بعدازظهر بود و برگشت‌مان چند ساعت زمان می‌برد. نباید زمان را از دست می‌دادیم و جان دختربچه در خطر بود. درحالی‌که بسته لوازم پزشکی دستم بود با دو نفر از اقوام تصمیم گرفتیم دست همدیگر را بگیریم و از رودخانه رد شویم. کمی جلوتر رفتیم، اما آن دو نفر ترسیدند.

آن لحظه به تنها چیزی که فکر می‌کردم، نجات جان سحر بود. چون خودم هم یک دختربچه حدودا دوساله دارم. رودخانه بیش از۷-۶ هفت متر عمق داشت و خطرناک بود. به همراهانم گفتم من می‌روم، هرچه باداباد. بسته لوازم پزشکی را بالای سرم گرفتم و وارد آب شدم. امواج رودخانه قوی بود. سعی‌کردم تعادلم را در آب حفظ کنم، اما جریان سیلاب اجازه نمی‌داد. هرچه تلاش می‌کردم پایم را به کف رودخانه برسانم، نمی‌شد و اصلا انگار کفی وجود نداشت. آب به‌شدت عمیق بود.۱۰دقیقه وحدود۳۰۰ متر در رودخانه با امواج آب درگیر بودم تا جایی‌که ۳-۲ سه بار به طور کامل زیر آب رفتم و چیزی به غرق‌شدنم نمانده بود.

 لوازم پزشکی خیس شده بود، اما باید همان را به روستا می‌رساندم. بعد از مدتی خودم را به قسمت کم‌عمق رودخانه رساندم تا کمی استراحت کنم. به‌شدت خسته بودم و به تجدید قوا نیاز داشتم. چند دقیقه داخل آب استراحت کردم و وقتی خستگی‌ام کمی رفع شد، دوباره شنا کردم و مسیر بی‌خطر برای خروج از رودخانه را پیدا کردم.» بعد از بازگشت به روستا، گهرام‌زهی وسایل پزشکی را برای بخیه زدن به دست فامیلش رساند: «باند و گاز استریل خیس شده و قابل استفاده نبود و برای همین از مدرسه و نانوایی باند تمیز پیدا کردیم. چون الکل نداشتیم، بعد از شست‌وشوی ابزار پزشکی با سرم شست‌وشو با کمک هم ۱۳بخیه به پای سحر زدیم.

بعد ازسه روز اورا به بیمارستان ایرانشهر بردیم و در بیمارستان گفتند بخیه‌ها خوب زده شده است، اما چون خطر عفونت وجودداشت، پزشک بخیه‌هایی که زده بودیم را بازکرد و پس از ضدعفونی کردن، محل زخم را دوباره بخیه زد. با این‌که کارم خطرناک بود، اما پشیمان نیستم و خوشحالم‌که آن دو نفر وارد رودخانه نشدند، چون ممکن بود جان‌شان به خطر بیفتدوسیلاب آنها را ببرد.» گهرام‌زهی از نبود امکانات درمانی در روستای‌شان گله‌مند است و می‌گوید، چون درمانگاه وحتی خانه بهداشت هم نداریم، اگر کسی بیمار شود یا مادر باردار داشته باشیم، همه امیدمان به خداست و چیزی نداریم که دل‌مان به آن خوش باشد.

منبع: جام جم

باشگاه خبرنگاران جوان وب‌گردی وبگردی

دیگر خبرها

  • بستگان اسرای اسرائیلی:کابینه فرصت امضای توافق را از دست ندهد
  • مردی با آرزوهای دوربُرد که برایمان عزت و اقتدار آفرید +عکس
  • زن جوان شوهر سابقش را کشت
  • گفت‌و‌گو با مردی که برای نجات جان دختر بچه‌ای وارد رودخانه خروشان شد
  • (ویدئو) درخشش خیره کننده مهدی قایدی در امارات؛ بی‌توجهی آقای فوتبالیست به مهریه میلیاردی
  • عجایب جدید از ویروس کرونا؛ مردی پس از ۶۱۳ روز بیماری درگذشت!
  • ببینید | درخشش خیره کننده مهدی قائدی در امارات؛ بی‌توجهی آقای فوتبالیست به مهریه میلیاردی
  • آب قنات؛ مهریه زنان طرشتی | ۵ قنات باغ‌های روستا را سیراب می‌کرد
  • سلاخی مرد جوان در چاقوکشی زن و شوهری | زن اردبیلی شوهر سابقش را کشت
  • مردی که ۶۱۳ روز کرونا داشت، فوت کرد